من می روم از این دیار، دل بریدم از این مزار
خسته شده دل و تنم ، از این غوغای ماندنـــــم
شکوفه زد گلِ وداع ،در سفرم با این مـــــــــتاع
الوداع و الوداع
مردم آن خفته به غم ،باران باریده به نـــم
باغ آن خشکیده گشته ، ساقه ها پوکیده گشته
آسمانش ابر برده ، دیدگانش قبر جســـــــته
خفته را هر گز نمرده
شب تاریکی به پایش ، نور شمعی گفته هایش
آه دلبر گل ندایش ، کلبه در نم درد هایــــش
ساحل دریا بریده ، ماتم عشقم کشـــــــــــــیده
هر چه دیده غم کشیده
بوی زیبایی ندیده ، رنگ خونابش سفـــــــیده
آخرین دید و مداری ، آخرین مهر و خـــماری
رفتی برگشتی نداری ، خوانده ای، رخ در نگاری
آسمان عکشس کشیده
رفته ام از کوچه ی دل ، مانده ام یک تحفه ی ول
ناگهانی خوانده بودم ، الوداع از این ســـــــــرودم
اشک تاریخی چه سودی ، بی وفا هر گز نبـــــودی
در جفا مهری گشودی ، می دونم خواننده بــودی
یاد تو زخمم بریده
جاسم ثعلبی 09/12/1390
:: برچسبها:
ترانه ی من میروم ,
:: بازدید از این مطلب : 1793
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5